داستان های عاشقانه‘داستان های غمگین

متن مرتبط با «وای از دست این خانم ها» در سایت داستان های عاشقانه‘داستان های غمگین نوشته شده است

تاب در ثانیه ها

  • نه نمی دانی!انگار تو تنها نمی دانی ...حتی قبل از کشیدن چهار پایه ...آخرین حرف اعدامی رو می پرسند!نمی دانی!چقدر خسته ام میکند تاب خوردن بر روی دار...که تو پیروزمندانه به مکافات من نگاه می کنی!...به ثانیـه ها التماس میکنـم که زودتـر بگذرند...دیگر روی این تاب، تـــاب نمی آورم ...,تاب در ثانیه ها,ثانیه.تاب ...ادامه مطلب

  • دلتنگی هایم

  •   دلتنگی هایم این روزها ...لبریز از سکوتی آشفته استاز نگفته هااز عشقی نهان از ناکرده هااز نبودن هااز حقیقتی نهان...از تویی که حقیقت نفهته سکوت منی!,دلتنگی,نهان,عشق,حقیقت ...ادامه مطلب

  • اینم شد زندگی آخه؟

  • مرد از راه می رسه ناراحت و عبوس زن: چی شده؟ مرد:هیچی ( و در دل از خدا می خواد که زنش بی خیال شه و بره پی کارش( زن حرف مرد رو باور نمی کنه: یه چیزیت هست.بگو! مرد برای اینکه اثبات کنه راست می گه .... لبخند می زنه زن اما "می فهمه"مرد دروغ میگه: راستشو بگو یه چیزیت هست تلفن زنگ می زنه دوست زن پشت خطه ازش می خواد حاضر شه تا با هم برن استخر. از صبح قرارشو گذاشتن مرد در دلش خدا خدا می کنه که زن زودتر بره زن خطاب به دوستش: متاسفم عزیزم.جدا متاسفم که بدقولی می کنم.شوهرم ناراحته و نمی تونم تنهاش بذارم! مرد داغون می شه "می خواست تنها باشه" ............................................................................... مرد از راه می رسه زن ناراحت و عبوسه مرد:چی شده؟ زن:هیچی ( و در دل از خدا می خواد که شوهرش برای فهمیدن مساله اصرار کنه و نازشو بکشه( مرد حرف زن رو باور می کنه و می ره پی کارش زن برای اینکه اثبات کنه دروغ می گه دو قطره اشک می ریزه مرد اما باز هم "نمی فهمه"زن دروغ میگه. تلفن زنگ می زنه دوست مرد پشت خطه ازش می خواد حاضر شه تا با هم برن استخر. از صبح قرارشو گذاشتن (زن در دلش خدا خدا می کنه که مرد نره) مرد خطاب به دوستش: الان راه می افتم! زن داغون می شه "نمی خواست تنها باشه",اینم شد زندگی آخه؟,داستان های,عاشقانه,و,غمگین,to30 ...ادامه مطلب

  • واااااای از دست این خانم ها

  • وای از دست خانم ها روزی خانمی در حال بازی گلف بود که توپش تو جنگل افتاد. او دنبال توپ رفت و دید که یک قورباغه در تله گیر کرده است.قورباغه به او گفت : اگر مرا از این تله آزاد کنی سه آرزوی تو را برآورده می کنم .زن قورباغه را آزاد کرد و قورباغه گفت : "متشکرم" ولی من یادم رفت بگویم شرایطی برای آرزوهایت هست؛ هر آرزویی داشته باشی شوهرت 10 برابر آن را میگیرد.زن گفت :....اشکال ندارد !زن برای اولین آرزویش میخواست که زیباترین زن دنیا شود !قورباغه اخطار داد که شما متوجه هستید با این آرزو شوهر شما نیز جذابترین مرد دنیا می شود و تمام زنان به او جذب خواهند شد ؟زن جواب داد : اشکالی ندارد من زیباترین زن جهان خواهم شد و او فقط به من نگاه میکند !بنابراین اجی مجی ....... و او زیباترین زن جهان شد !برای آرزوی دوم خود، زن میخواست که ثروتمندترین زن جهان باشد !قورباغه گفت : این طوری شوهرت ثروتمندترین مرد جهان خواهد شد و او 10 برابر از تو ثروتمندتر می شود.زن گفت اشکالی ندارد ! چون هرچه من دارم مال اوست و هرچه او دارد مال من است ...بنابراین اجی مجی ....... و او ثروتمندترین زن جهان شد !سپس قورباغه از آرزوی سوم زن سوال کرد و او جواب داد :من دوست دارم که یک سکته قلبی خفیف بگیرم..... و شوهرش.....,وای از دست این خانم ها"داستان های جالب"داستان های طنز"داستان های جذاب"to30" ...ادامه مطلب

  • عکس های خنده دار 2..فقط بخند

  • اگه آب یا شربت شما گرم شده بیار اینجا سرد میشه بقیه عکس ها در ادامه مطلب,عکس های خنده دار"عکس خنده دار"مطالب خنده دار"خنده دار"طنز"مطالب طنز"مطالب جالب"فقط بخند" ...ادامه مطلب

  • عکس های طنز.. فقط بخند

  • به این میگن یه جلیغه نجات استاندارد بقیه عکس ها در ادامه مطلب,عکس خنده دار"طنز"مطالب طنز"مطالب خنده دار"خنده دار"جالب"مطالب جالب"فقط بخند" ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها